همه حرفایی که به عالم و آدم نمیتونم بزنم و اینجا میگم ...
انگار بهترین دوستمه !
عجیبه تو طول روز با ده ها نفر سلام و علیک میکنم ... حال و احوال میکنم ... حالم و میپرسن و ...
ولی من به هیچ کدوم نمیتونم حال واقعیم و بگم ...
یکی چند روز پیش بهم گفت : رابطه ای که هی بخوای خودت و احساساتت رو سانسور بکنی به هیچ دردی نمیخوره ...
راست گفت !
اگر نشه با طرفت درد و دل کنی و مجبور باشی جلوی اونم تظاهر کنی پس وجودش به چه درد میخوره ؟
ی وقتا دلم میخواد ی دختر روستایی بودم از ی خانواده ن چندان باسواد که تو ۱۸ سالگی با یه کشاورز ساده ازدواج میکردم و الآن سه تا بچه قد و نیم قد داشتم و جز لبخند بچه هام از خدا چیزی نمیخواستم ! شام و ناهار میپختم .... حیاط و آب و جارو میکردم .... به گلدن ها آب میدادم ... ماست و کشک درست میکردم ... با بچه هام بازی میکردم ... و شب ها با هم مینشستیم تو ایوون و چای میخوردیم و احتمالا با لهجه غلیظ برای هم از رویاها و آینده بچه ها میگیفتیم و .... همین برام ته خوشبختی بود !
اما حالا ....
از یک خانواده تحصیلکرده ام با توقعات بالا ! کلی موفقیت و دستاورد دارم ... بیشتر ساعات روز و تو کتابخونه میگذرونم... کلی کتاب خوندم و از حیطه های مختلف اطلاعات دارم... آزادی دارم ... رانندگی میکنم ... بازیگر خوبی هستم ... برای آینده ام هزار تا برنامه دارم ... هزار جور فکر تو سرمه ! هزار جور توقع از خودم دارم ... و هیچ وقت راضی نیستم از خودم ... همیشه بیشتر میخوام .... بیشتر تلاش میکنم .... بیشتر میخونم... بیشتر گوش میدم....بیشتر جست و جو میکنم ... و اون رضایته که شاید تو ایوون اون خونه قرار بود بیاد سراغم هییچ موقع نیست ...هیچ موقع !
آدمی که تو زندگیمه موفقه ، درسخونه ،عاقله ،باسیاسته ، منطقیه ، قلمبه سلمبه حرف میزنه ، از هشت کیلومتری داد میزنه آقای دکتره .... ولی کنارش از سادگی و صفایی که قرار بود تو اون ایوون کنار اون مرد بی سواد ولی با محبت تجربه کنم خبری نیست !
دله دیگه .... گاهی چیزای عجیب میخواد !
عجیبه ما آدما آرزوی شرایط همدیگه رو داریم .... عجیبه !!!!
فیلم عروسی...برچسب : نویسنده : jelis بازدید : 211