غیر منتظره

ساخت وبلاگ
پسر بزرگ خانواده کاف یک ماموریت دو ماهه در تهران داشت ... گویا از هفته پیش اومدن تهران !

حالا زینب کوچولو مریضه وبیمارستانه...پاهاش و باید عمل کنن ...صبح خانم کاف زنگ زد ب مامانم گریه کنان آدرس دکتر ارتوپد پسرخاله ام رو خواست که سال پیش پسر خاله ام و  بعد آسیب دیدگی سخت درباره زنده کرد ...

مامانم گوشی رو گذاشت و چشماش پر اشک شد ... که بچه دوساله رو چه به عمل جراحی !

کاش عمل لازم نباشه...

در این لحظه فقط قیافه میلاد اومد جلوی چشمم که تا چه حد الآن داغونه :(

خدایا بابا فردا نره سر کار ...من نمیخوام مامان و برسونم وبا این خانوده رو به رو بشم :/ خودش هم که تنها نمیتونه بره ...

کمک!

فیلم عروسی...
ما را در سایت فیلم عروسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jelis بازدید : 157 تاريخ : جمعه 16 شهريور 1397 ساعت: 2:29